اغتمادلغتنامه دهخدااغتماد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بشب درآمدن : اغتمد فلان اللیل کانه صار کغمد له کما، یقال : ادرع اللیل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).بشب درآمدن و آن را برای خود پرد
اعتماددیکشنری عربی به فارسیتخصيص , منظورکردن (بودجه) , بستگي , وابستگي , موکول (بودن) , عدم استقلا ل , اتکاء متقابل
مغتمدلغتنامه دهخدامغتمد. [ م ُ ت َ م ِ ] (ع ص ) به شب درآینده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به اغتماد شود.
پنهان شدنلغتنامه دهخداپنهان شدن . [ پ َ/ پ ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) اختفاء. اکتتام . جبوء. جباء. اختباء. انِّماس . (منتهی الارب ). مخفی شدن . پوشیده شدن . استخفاء. اجتنان . تذعلب . اکتن