اغتلاتلغتنامه دهخدااغتلات . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بر غفلت گرفتن . یقال : اغتلته ؛ اذا اخذه علی غرة. (منتهی الارب ). بر غفلت گرفتن . (ناظم الاطباء). کسی را بر بی خبری گرفتن : تغلته و
اغتلافلغتنامه دهخدااغتلاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) غلاف یافتن . || غالیه کردن موی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
اکتلاتلغتنامه دهخدااکتلات . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
استلاتلغتنامه دهخدااستلات . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آب کاسه را به انگشت پاک کردن . (منتهی الارب ): بزرگان دولت بمجلس حاضر آمدند و ندیمان نیز بنشستند و دست بکار کردند و خوردنی علی طریق
اغتلافلغتنامه دهخدااغتلاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) غلاف یافتن . || غالیه کردن موی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
اکتلاتلغتنامه دهخدااکتلات . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) نوشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
استلاتلغتنامه دهخدااستلات . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آب کاسه را به انگشت پاک کردن . (منتهی الارب ): بزرگان دولت بمجلس حاضر آمدند و ندیمان نیز بنشستند و دست بکار کردند و خوردنی علی طریق
اغتلاءلغتنامه دهخدااغتلاء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شتافتن و شتابی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شتاب کردن در حرکت : اغتلی البعیر اغتلاءً؛ اسرع فی سیره . (از اقرب الموارد).