اغبیساسلغتنامه دهخدااغبیساس . [ اِ ] (ع مص ) تاریک گشتن و تیره گون شدن . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). تاریک شدن شب . (از اقرب الموارد).
اغبساسلغتنامه دهخدااغبساس . [ اِ ب ِ ] (ع مص ) تاریک شدن و تیره رنگ گردیدن . (منتهی الارب ). تاریک شدن شب . (از اقرب الموارد).
خاکسترگونیلغتنامه دهخداخاکسترگونی . [ ک ِ ت َ ] (حامص مرکب ) برنگ خاکستری بودن . اغبیساس . (اقرب الموارد). غَبس . (اقرب الموارد). رُبدَه . (منتهی الارب ). ادهمام . (منتهی الارب ).
خاکسترگون شدنلغتنامه دهخداخاکسترگون شدن . [ ک ِ ت َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) به رنگ خاکستری درآمدن . خاکستری رنگ شدن . اِرمِداد. اِربِداد. (اقرب الموارد). اغبساس . (اقرب الموارد) (المنجد). اغبیساس . (اقرب الموارد).