اطرمساسلغتنامه دهخدااطرمساس . [ اِ رِ ] (ع مص ) تاریک شدن شب . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). اطرمساس شب ؛ تاریک شدن آن . (از اقرب الموارد).
اطلمساسلغتنامه دهخدااطلمساس . [ اِ ل ِ ] (ع مص ) اطلمساس شب ؛ تیره شدن آن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).
اربساسلغتنامه دهخدااربساس . [ اِ ب ِ ] (ع مص )خشم کردن با هم . (از منتهی الارب ). ارباس . (از اقرب الموارد). || قدرت یافتن . (از منتهی الارب ). || سپس ماندن . درنگ کردن . (از منته
ارتساسلغتنامه دهخداارتساس . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) ارتساس خبر؛ فاش شدن و ظاهر گشتن آن . ظاهر گردیدن آن . پراکنده شدن آگاهی .
تاریک شدنلغتنامه دهخداتاریک شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تیره شدن . تار گردیدن . تیره گشتن : دجم ؛ تاریک شدن . (منتهی الارب ). ادلماس ؛ سخت تاریک شدن . (منتهی الارب ) : ز جای اندر آمد
اطلمساسلغتنامه دهخدااطلمساس . [ اِ ل ِ ] (ع مص ) اطلمساس شب ؛ تیره شدن آن . (از متن اللغة) (از اقرب الموارد).