اغاثةدیکشنری عربی به فارسیاسودگي , راحتي , فراغت , ازادي , اعانه , کمک , امداد , رفع نگراني , تسکين , حجاري برجسته , خط بر جسته , بر جسته کاري , تشفي , ترميم , اسايش خاطر , گره گشايي , ج
اغاثةلغتنامه دهخدااغاثة. [ اِ ث َ ] (ع مص ) فریاد رسیدن . (ناظم الاطباء). کمک کردن و یاری دادن . اغاثه اغاثة؛ اعانه و نصره . (از اقرب الموارد). فریاد رسیدن . یقال : استغاثنی فاغث
اغاثهفرهنگ انتشارات معین(اِ ثِ) [ ع . اغاثة ] 1 - (مص م .) به فریاد کسی رسیدن . 2 - (اِمص .) فریادرسی .