اﷲقلیلغتنامه دهخدااﷲقلی . [ اَل ْ لاه ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هلیلان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. در 27 هزارگزی جنوب خاوری هرسم و 3 هزارگزی کهره . دشت و معتدل است . سکنه ٔ
اﷲقلیلغتنامه دهخدااﷲقلی . [ اَل ْ لاه ق ُ ] (اِخ ) سی اُمین از خانان ازبک خیوه (1241 - 1258 هَ . ق .). (از معجم الانساب ).
اﷲقلیخانلغتنامه دهخدااﷲقلیخان . [ اَل ْ لاه ق ُ ] (اِخ ) حاکم کرمانشاه در عهد «زندیه ». رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 285 و 359 شود.
اعتلاقلغتنامه دهخدااعتلاق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) عاشق شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دوست داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). عاشق شدن . (المصادر زوزنی ). عاشق گشتن . (یا
باغچه ٔ اﷲقلیلغتنامه دهخداباغچه ٔ اﷲقلی . [ چ َ / چ ِ ی ِ اَل ْ لاه ق ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران که در 2 هزارگزی شمال مرکز بخش بر کنار راه آهن واقع
huggermuggerدیکشنری انگلیسی به فارسیhuggermugger، تنهایی، مطلب محرمانه، درهم و برهمی، پنهانی، مخفی کردن، نهان کردن، پنهان، زیر جلی
اﷲقلیلغتنامه دهخدااﷲقلی . [ اَل ْ لاه ق ُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هلیلان بخش مرکزی شهرستان شاه آباد. در 27 هزارگزی جنوب خاوری هرسم و 3 هزارگزی کهره . دشت و معتدل است . سکنه ٔ
اﷲقلیلغتنامه دهخدااﷲقلی . [ اَل ْ لاه ق ُ ] (اِخ ) سی اُمین از خانان ازبک خیوه (1241 - 1258 هَ . ق .). (از معجم الانساب ).
اﷲقلیخانلغتنامه دهخدااﷲقلیخان . [ اَل ْ لاه ق ُ ] (اِخ ) حاکم کرمانشاه در عهد «زندیه ». رجوع به مجمل التواریخ گلستانه ص 285 و 359 شود.
اعتلاقلغتنامه دهخدااعتلاق . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) عاشق شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). دوست داشتن . (تاج المصادر بیهقی ). عاشق شدن . (المصادر زوزنی ). عاشق گشتن . (یا
باغچه ٔ اﷲقلیلغتنامه دهخداباغچه ٔ اﷲقلی . [ چ َ / چ ِ ی ِ اَل ْ لاه ق ُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بهنام وسط بخش ورامین شهرستان تهران که در 2 هزارگزی شمال مرکز بخش بر کنار راه آهن واقع