سامانة اعلام خطر زمینلرزهseismic alert system, SASواژههای مصوب فرهنگستانشبکة لرزهنگاری نصبشده در نواحی کاف لرزهای برای پیشهشدار جنبش نیرومند زمین به ساکنان یا مقامهای مسئولِ شهرها یا مناطقی با تراکم جمعیتی بسیار
تخلیه اطلاعاتى (كسب اطلاعات از فرد اعزام شده به خارج به هنگام برگشت)دیکشنری فارسی به عربیاستخلاص المعلومات
انذاردیکشنری عربی به فارسیمشورتي , گوش بزنگ , هوشيار , مواظب , زيرک , اعلا م خطر , اژيرهوايي , بحالت اماده باش درامدن يا دراوردن
تحذيردیکشنری عربی به فارسیسرزنش دوستانه , تذکر , راهنمايي , اخطار , اگهي , پيش بيني احتياطي , تحذير , اشاره , زنگ خطر , اعلا م خطر , عبرت , اژير , هشدار
هانیباللغتنامه دهخداهانیبال . (اِخ ) سردار و فرمانروای معروف کارتاژ پسر هامیلکار بارکا سردار کارتاژی در 247 ق . م . متولد شد، پدرش وی را با کینه ٔ رم پرورش داد. مشهور است در سن 9سا
بابللغتنامه دهخدابابل . [ ب ِ / ب ُ ] (اِخ ) نام شهری است مشهور در وسط عراق و عراق وسط عالم است پس به این اعتبار بابل مرکز دایره ٔ عالم باشد و از مداین سبعه ٔعراق عرب است و در ک
اخطارفرهنگ انتشارات معین( اِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) در خطر افکندن . 2 - ابلاغ و اعلام کردن . 3 - (اِ.) آگهی ، اعلام .