عاقبدیکشنری عربی به فارسیتصفيه وتزکيه کردن , تنبيه کردن , توبيخ وملا مت کردن , ادب کردن , گوشمال دادن , مجازات کردن , کيفر دادن
عاقبلغتنامه دهخداعاقب . [ ق ِ ] (اِخ ) واپسین پیغامبران یعنی محمد (ص ). (مهذب الاسماء). نام پیغمبر مسلمانان . (اقرب الموارد).
عاقبلغتنامه دهخداعاقب . [ ق ِ ] (ع ص ، اِ) نائب مهتر و قائم مقام آن بعد از وی . (منتهی الارب ). || نائب و خلیفه ٔ پیشینیان در امر نیکو، و منه قول النبی (ص ) و أنا العاقب ؛ أی
اثقبدیکشنری عربی به فارسیخليدن , سپوختن , سوراخ کردن (بانيزه وچيز نوک تيزي) , سفتن , فروکردن (نوک خنجر وغيره) , شکافتن , رسوخ کردن , سوراخ , پنچر , سوراخ کردن , پنچر شدن
اعتباردیکشنری عربی به فارسیملا حظه , رسيدگي , توجه , مراعات , رعايت , درود , سلا م , بابت , باره , نگاه , نظر , ملا حظه کردن , اعتنا کردن به , راجع بودن به , وابسته بودن به , نگريستن , نگ
اعقابلغتنامه دهخدااعقاب . [ اِ ] (ع مص ) بنوبت سوار شدن یکدیگر. بنوبت برنشستن با کسی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بنوبت سوار شدن یکدیگر. (آنندراج ). نوبت گذاشتن در سوار شدن ب
نشبةلغتنامه دهخدانشبة. [ ن ُ ب َ ] (ع اِ) آویزش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (ص ) مردی که به کاری آویزد و رها نشود. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). نُشَبَة. (الم
ابوالفتحلغتنامه دهخداابوالفتح . [ اَ بُل ْ ف َ ] (اِخ ) بُسْتی . علی بن محمدبن حسین بن یوسف بن محمدبن عبدالعزیز ملقب به نظام الدین شاعر مشهور. ابن خلکان گوید: او صاحب طریقتی انیقه و
عقابلغتنامه دهخداعقاب . [ ع ُ ] (ع اِ) مرغی است و عقاب تیزچنگال . (منتهی الارب ). مرغ شکاری سیاه . (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). پرنده ای است از جوارح و چنگال داران که عرب آن ر
ابیوردیلغتنامه دهخداابیوردی . [ اَ وَ ] (اِخ ) محمدبن احمد الأبیوردی الکوفنی و کوفن یکی از قراء ابیورد است و یاقوت گوید: ابوالمظفر محمدبن ابی العباس احمدبن محمد ابی العباس احمدبن