لغتنامه دهخدا
اعقاء. [ اِ ] (ع مص ) سخت تلخ گردیدن چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).تلخ شدن و بعضی گویند: سخت تلخ گردیدن . (از اقرب الموارد). سخت تلخ شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر زوزنی ). || انداختن از دهن چیزی بسبب تلخی آن . یقال : اعقیت الشی ٔ؛ اذا ازلت من فیک کما تقو