دستلغتنامه دهخدادست . [ دَ] (اِ) از اعضای بدن . دوقسمت جدا از بدن که در دو طرف تن واقع و از شانه به پائین فروآویخته است و از چند قسمت مرکب است : بازو و ساعد و کف دست و انگشتان
امنیت پیشنگرproactive securityواژههای مصوب فرهنگستانامنیتی که در آن بدون تغییر کلید عمومی، تنها با تغییر دادن کلیدهای خصوصی اعضای گروه، از سوءاستفاده جلوگیری میشود
امضای آستانهای پیشنگرproactive threshold signatureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی طرح امضا که با استفاده از آن هریک از اعضای گروه مجاز است گروه را ترک کند یا به آن بپیوندد یا کلیدهای امضای خصوصی خود را بهروز کند بدون آنکه بر کلید عمومی
مفرحلغتنامه دهخدامفرح . [ م ُ ف َرْ رِ ] (ع ص ) فرحت دهنده . (غیاث ) (آنندراج ). شادمانی آورنده . هر چیزی که شادمانی آورد و فرح بخشد و خوشحالی دهد. (ناظم الاطباء). فرح بخش . شاد
ماهیلغتنامه دهخداماهی . (اِ) ترجمه ٔ سمک و حوت . (آنندراج ).حیوانی که در آب زیست دارد و دارای ستون فقری می باشد و به تازی حوت نامند. (ناظم الاطباء). در اوستا، «مسیه » (ماهی ). پ