لغتنامه دهخدا
اهضم . [ اَ ض َ ] (ع ص ) آنکه سر و پهلویش بهم درشده باشد. (المصادر زوزنی ). باریک شکم و تهیگاه و بهم درآمده پهلو و شکم باریک . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). باریک میان . مؤنث آن ، هضماء. (مهذب الاسماء نسخه ٔ خطی ). ضد احزم . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || آنکه دند