اعجازةلغتنامه دهخدااعجازة. [ اِ زَ ] (ع اِ) بالشچه ای که زنان بر سرین بندند تا بزرگ نماید. (از منتهی الارب ) (آنندراج ). عِجازة. بالشچه ای که زنان بر سرین بندند تا کلان نماید. (یا
اجازةدیکشنری عربی به فارسیاجازه , اذن , مرخصي , رخصت , باقي گذاردن , رها کردن , ول کردن , گذاشتن , دست کشيدن از , رهسپار شدن , عازم شدن , ترک کردن , برگ دادن , پروانه , جواز , جواز شغل ,
اضخومةلغتنامه دهخدااضخومة. [ اُ م َ ] (ع اِ) بالشچه ٔ سرین که زنان بندند تا کلان نماید. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بالشچه ای که زنان بر سرین بندند تا کلان نماید. (ناظم الاطباء). ع
اجازةدیکشنری عربی به فارسیاجازه , اذن , مرخصي , رخصت , باقي گذاردن , رها کردن , ول کردن , گذاشتن , دست کشيدن از , رهسپار شدن , عازم شدن , ترک کردن , برگ دادن , پروانه , جواز , جواز شغل ,
ملاحظةدیکشنری عربی به فارسیاجازه نامه , ورقه جيره , يادداشت مختصر , پروانه , ورقه راي را ثبت کردن , اجازه نامه جا و خوراک صادر کردن , ياداشت , تبصره , توجه کردن , ذکر کردن , ملا حضه کردن