اعتصاب متصللغتنامه دهخدااعتصاب متصل . [ اِ ت ِ ب ِ م ُت ْ ت َ ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که ابتدادر قسمتهای جداجدا شروع و بتدریج حفره های وسط پر گردیده و سراسر یک رشته را فر
اعتصابلغتنامه دهخدااعتصاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص )صبر گزیدن و خوشنود شدن بچیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و بدین معنی با حرف «باء» متعدی شود. || عصبه عصبه شدن قوم . (
اعتصابلغتنامه دهخدااعتصاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص )صبر گزیدن و خوشنود شدن بچیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و بدین معنی با حرف «باء» متعدی شود. || عصبه عصبه شدن قوم . (
رایاافزارcyberwareواژههای مصوب فرهنگستانسختافزار یا اجزایی مکانیکی که در بدن انسان کار گذاشته میشود و بهعنوان میانا بین دستگاه اعصاب مرکزی و رایانۀ متصل به آن عمل میکند
اذناب الدماغلغتنامه دهخدااذناب الدماغ . [ اَبُدْ دِ ] (ع اِ مرکب ) دنبالهای مغز. دو ستون سفید بزرگ از دو زاویه ٔ قدامی حدبه ٔ حلقوی خارج میشود که اول استوانی و بهم نزدیک و بعد مسطح و از
غده ٔ درقیلغتنامه دهخداغده ٔ درقی . [ غ ُدْ دَ / دِ ی ِ دَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) یا تیروئید ، این غده در حیوانات تعدادش زیاد ولی در انسان غده ٔ فردی است و در عین حال قرینه است در
بینیلغتنامه دهخدابینی . (اِ) ترجمه ٔ انف . ظاهراً مرکب است از بین بمعنی بینش و یای نسبت زیرا که این عضو مرئی میشود یا آنکه متصل بچشم که محل بینش است واقع شده و بهر تقدیر از صفات