اعتصابلغتنامه دهخدااعتصاب . [ اِ ت ِ ] (ع مص )صبر گزیدن و خوشنود شدن بچیزی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و بدین معنی با حرف «باء» متعدی شود. || عصبه عصبه شدن قوم . (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بستن فخذناقه را برای دوشیدن . (از منتهی الارب ). بس
اعتصابفرهنگ فارسی عمیددست از کار کشیدن گروهی از کارگران یا کارمندان برای اعتراض یا رسیدن به هدفی خاص.
احتسابلغتنامه دهخدااحتساب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) شماره کردن و آزمودن . (منتهی الارب ). بشمار آوردن . (زوزنی ). حساب کردن . || مزد و ثواب چشم داشتن . (منتهی الارب ). مزد بیوسیدن . (تاج المصادر). مزد چشم داشتن . کاری از بهر مزد کردن : و بتطهیر آن مواضع از خبث و نکد ایشان ، ا
احتسابفرهنگ فارسی عمید۱. حساب کردن؛ شمردن.۲. بهشمار آوردن.۳. گمان کردن.۴. [قدیمی] آزمودن.۵. [قدیمی] اکتفا کردن.۶. [قدیمی] نهی کردن از آنچه در شرع ممنوع باشد.
احتسابفرهنگ فارسی معین(اِ تِ) [ ع . ] (مص م .) 1 - شمردن ، حساب کردن . 2 - نهی کردن از کارهایی که در شرع ممنوع باشد.
اعتصاباتلغتنامه دهخدااعتصابات . [ اِ ت ِ ] (ع اِ) ج ِ اعتصاب . دست از کار کشیدنها و گرد هم آمدنهای مردم یا یک طبقه ٔ خاصی بمنظور رسیدن بهدفی از قبیل تقلیل ساعات کار یا بالا بردن مزد و نظائر آنها.
اعتصاب ملیلغتنامه دهخدااعتصاب ملی . [ اِ ت ِ ب ِ م ِل ْ لی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که بوسیله ٔ تشکیلات سندیکائی داخلی اعلام و ایجاد گردد و عوامل خارجی آنرا تحریک و تقویت ننموده باشد. (از اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری ص 148). و رجوع به اعتصاب شود.
اعتصاب قسمتیلغتنامه دهخدااعتصاب قسمتی . [ اِ ت ِ ب ِ ق ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که در یک رشته یا عده ای از مشاغل بمنظور اصلاح شرایط کار یا مقاومت در مقابل تقاضاهای غیرعادلانه ٔ کارفرمایان صورت میگیرد. این قبیل اعتصابها را قسمتی و شغلی گویند و عامل آن بیشتر تعاون و کمک کارگران به همدیگر
اعتصاب وحشیلغتنامه دهخدااعتصاب وحشی . [ اِ ت ِ ب ِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که اداره کردن آن از طرف سندیکاهای اعلام کننده به اشکال برخورد. اعتصاب غیرمنظم . (از اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری ص 148). و رجوع به اعتصاب و اعتصاب غیرمنظم شود.
اعتصاب انقلابیلغتنامه دهخدااعتصاب انقلابی . [ اِ ت ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی است که بوسیله ٔ عموم مردم بمنظور تغییرات اساسی در اصول حکومت یا اصول اجتماعی صورت گیرد. بعقیده ٔ علماء مربوط اعتصاب عمومی کامل سمبل و نماینده ٔ انقلاب کارگری است . (از کتاب اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری
اعتصاب ملیلغتنامه دهخدااعتصاب ملی . [ اِ ت ِ ب ِ م ِل ْ لی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که بوسیله ٔ تشکیلات سندیکائی داخلی اعلام و ایجاد گردد و عوامل خارجی آنرا تحریک و تقویت ننموده باشد. (از اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری ص 148). و رجوع به اعتصاب شود.
اعتصاب قسمتیلغتنامه دهخدااعتصاب قسمتی . [ اِ ت ِ ب ِ ق ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که در یک رشته یا عده ای از مشاغل بمنظور اصلاح شرایط کار یا مقاومت در مقابل تقاضاهای غیرعادلانه ٔ کارفرمایان صورت میگیرد. این قبیل اعتصابها را قسمتی و شغلی گویند و عامل آن بیشتر تعاون و کمک کارگران به همدیگر
اعتصاب وحشیلغتنامه دهخدااعتصاب وحشی . [ اِ ت ِ ب ِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی که اداره کردن آن از طرف سندیکاهای اعلام کننده به اشکال برخورد. اعتصاب غیرمنظم . (از اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری ص 148). و رجوع به اعتصاب و اعتصاب غیرمنظم شود.
اعتصاب انقلابیلغتنامه دهخدااعتصاب انقلابی . [ اِ ت ِ ب ِ اِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اعتصابی است که بوسیله ٔ عموم مردم بمنظور تغییرات اساسی در اصول حکومت یا اصول اجتماعی صورت گیرد. بعقیده ٔ علماء مربوط اعتصاب عمومی کامل سمبل و نماینده ٔ انقلاب کارگری است . (از کتاب اقتصاد اجتماعی شمس الدین جزایری
اعتصاب بین المللیلغتنامه دهخدااعتصاب بین المللی . [ اِ ت ِ ب ِ ب َ / ب ِ نَل ْ / نُل ْ م ِ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اعتصابی است که بوسیله ٔ فدراسیون بین المللی کارگران اعلام و انجام گیرد، چنانکه در 1926</s