اعتراض طاریلغتنامه دهخدااعتراض طاری . [ اِ ت ِ ض ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اصطلاح حقوقی است و آن اعتراض یکی از دو طرف (دعوا) است بحکم یا قراری که سابقاً در یک دادگاه صادر شده و در اث
اعتراضدیکشنری عربی به فارسیبريدن , قطع کردن , جدا کردن , حاءل شدن , جلو کسي را گرفتن , جلو گيري کردن , جلوگيري , ايراد , اعتراض , مخالفت , استدلا ل مخالف
اعتراضدیکشنری فارسی به انگلیسیbeef, ejaculation, objection, protest, protestation, remonstrance, representation, squawk
اعتراض اصلیلغتنامه دهخدااعتراض اصلی . [ اِ ت ِ ض ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مقابل اعتراض عارضی و اعتراض طاری ؛ اعتراض که مستقیم وبدون واسطه انجام گیرد. اعتراضی که به اصالت و بذات ر
اعتراض شخص ثالثلغتنامه دهخدااعتراض شخص ثالث . [ اِ ت ِ ض ِ ش َ ص ِ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اصطلاح حقوقی است و آن عبارت است از اعتراضی که شخصی غیر از دو طرف دعوا بحکم صادرشده میکند ب
اعتراضلغتنامه دهخدااعتراض . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) آفت رسیدن به زن از جن یا بیماری که مانع از وطی آن گردد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). یقال : اعترض من امرأته ، با صیغه ٔ مجهول ؛ ی
ابوعلی بن سینالغتنامه دهخداابوعلی بن سینا. [ اَ ع َ لی ی ِ ن ِ ] (اِخ ) حسین بن عبداﷲبن حسن بن علی بن سینا ملقب به حجةالحق شرف الملک امام الحکماء. معروف به شیخ الرئیس . از حکمای فخام و عل
صلاحیتلغتنامه دهخداصلاحیت . [ ص َ حی ی َ ] (ع اِمص ) شایستگی . درخوری . سزاواری . اهلیت . این کلمه را اغلب به تشدید یاء تلفظ کنند ولی خطاست . در تاج العروس آمده : صلاحیة الشی ٔ مخ