اعادهلغتنامه دهخدااعاده . [ اِ دَ ] (ع مص ) مکرر کردن . (فرهنگ نظام ). دوباره . (ناظم الاطباء). مکرر کردن : دیروز هرچه مطلب خود را اعاده کردم کسی گوش نداد. (فرهنگ نظام ). تکرار ک
اعادةدیکشنری عربی به فارسیدوباره گفتن , تکرار کردن , دوباره انجام دادن , دوباره ساختن , تکرار , تجديد , باز گفتن , بازگو کردن , بازگو , باز انجام
rehabilitatesدیکشنری انگلیسی به فارسیبازسازی می کند، دوباره ساختن، نوتوان کردن، توانبخشی کردن، دارای امتیازات اولیه کردن، تجدید اسکان کردن، اعاده حیثیت کردن، ترمیم کردن، بحال نخست برگرداندن
rehabilitatedدیکشنری انگلیسی به فارسیبازسازی شده، دوباره ساختن، نوتوان کردن، توانبخشی کردن، دارای امتیازات اولیه کردن، تجدید اسکان کردن، اعاده حیثیت کردن، ترمیم کردن، بحال نخست برگرداندن
rehabilitatingدیکشنری انگلیسی به فارسیبازسازی، دوباره ساختن، نوتوان کردن، توانبخشی کردن، دارای امتیازات اولیه کردن، تجدید اسکان کردن، اعاده حیثیت کردن، ترمیم کردن، بحال نخست برگرداندن
rehabilitateدیکشنری انگلیسی به فارسیبازسازی، دوباره ساختن، نوتوان کردن، توانبخشی کردن، دارای امتیازات اولیه کردن، تجدید اسکان کردن، اعاده حیثیت کردن، ترمیم کردن، بحال نخست برگرداندن
دعویلغتنامه دهخدادعوی . [ دَع ْ ] (ع ، اِمص ، اِ) ممال از دَعْوی ̍. ادعا. (ناظم الاطباء). دعوی را غالباً مقارن با معنی می آرند. (یادداشت مرحوم دهخدا). دعوی مقابل معنی ، یعنی حقی