اطیبانلغتنامه دهخدااطیبان . [ اَطْ ی َ ] (ع اِ) خواب و نکاح . (السامی فی الاسامی ). خواب و نکاح و گویند: خوردن و نکاح . (مهذب الاسماء). اکل و جماع یا دهن و فرج یا پیه و جوانی . (م
ادیبانهفرهنگ انتشارات معین(اَ نِ) [ ع - فا. ] 1 - (ق .) مانند ادیبان . 2 - (ص .) ادبی ، مربوط به ادبیات .
پیهلغتنامه دهخداپیه .(اِ) شحم . پِه ْ. وزد. پی . حمیش . چربوی گذاخته ٔ حیوان . چربوی گوسفند و دیگر جانوران . چیزی سپید که بر گوشت مانند روغن منجمد میباشد و آنرا به عرف چربی گوی
ادیبانهفرهنگ انتشارات معین(اَ نِ) [ ع - فا. ] 1 - (ق .) مانند ادیبان . 2 - (ص .) ادبی ، مربوط به ادبیات .
ادیبانهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. مانند ادیبان؛ ادیبمانند؛ به روش ادبی.۲. (صفت) دارای فنون ادب؛ ادبی.
ادب پرورفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهآنکه ادیبان و اهل ادب را دوست دارد و آنان را تشویق و ترغیب میکند؛ دوستدار دانش و فرهنگ.