اُوو کَشیدَنگویش بختیاری1. آب کشیدن؛ 2. حمل آب از جایىبه جایى دیگر؛ 3. چرک کردن زخم i zaxm ow kašida> این زخم چرک کردهاست> .
اطو کشیدهواژهنامه آزاداتوکشیده؛ شق و رق، صاف و درست، پیراسته با چاشنی طنز؛ معمولا به افراد و اشیائی گفته می شود که بیش از حد عرف و معمول، در قالب درآمده باشند. خیلی اطوکشیده حرف می ز
اتولغتنامه دهخدااتو. [ اُ ] (اِ) تَله . فِر . آلتی که بدان کیسی و چین و نورد جامه راست کنند و پیش از این بجای آلت آهنین کنونی نیم خمی را بر جائی نصب کردندی و بزیرآتش افروختندی