اطراسلغتنامه دهخدااطراس . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ طِرْس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد) (دهار). نامه ها و کاغذها یا صحیفه ها که محو کرده بر آن نویسند. (آنندراج ). و رجوع
اتراصلغتنامه دهخدااتراص . [ اِ ] (ع مص ) استوار کردن . محکم کردن . (تاج المصادر بیهقی ). || برابر کردن . راست گردانیدن ، چنانکه ترازو را.
اطرافلغتنامه دهخدااطراف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ طَرَف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 67). کنارها و گوشه ها. و فارسیان این را بجای مفرد استعمال کرده به «ه
طرسلغتنامه دهخداطرس . [ طِ ] (ع اِ) نامه . || صحیفه ای که محو کرده باز بر آن نویسند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کاغذ. ج ، اَطراس ، طروس : اقام الناس ببغداد سنین لایکتبون الا فی
اطرافلغتنامه دهخدااطراف . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ طَرَف . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان تهذیب عادل بن علی ص 67). کنارها و گوشه ها. و فارسیان این را بجای مفرد استعمال کرده به «ه