اطارلغتنامه دهخدااطار. [ اِ ] (ع اِ) اطار چیزی ؛ هر آنچه آنرا احاطه کند. گرداگرد چیزی ،گویند: بنوفلان اِطار لبنی فلان ؛ هرگاه در گرداگرد آنان نزول کنند. (از اقرب الموارد). هرچه
اطارشةلغتنامه دهخدااطارشة. [ اَ رِ ش َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اطروش . (یادداشت مؤلف ). رجوع به اطروش شود.
اطارةلغتنامه دهخدااطارة. [ اِ رَ ] (ع مص ) پرانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). رماندن و پرانیدن . (از اقرب الموارد). بپرانیدن . (زوزنی ). پرا