اضطراب اَختگیcastration anxiety, castration fearواژههای مصوب فرهنگستاناضطراب پسربچه از اخته شدن به دست پدر به دلیل احساسات جنسی نسبت به مادر
اضطرابدیکشنری عربی به فارسیاشوب , اضطراب , جنبش , اغتشاش , هياهو , اختلا ل , مزاحمت , سراسيمه کردن , گيج کردن , گرم شدن کله (در اثر مشروب) , دست پاچه کردن , عصباني کردن , اشفتن , مضطرب کر
ناصر بخارائیلغتنامه دهخداناصر بخارائی . [ ص ِ رِ ب ُ ] (اِخ ) معروف به درویش ناصر از شاعران قرن هشتم است و به روایت هدایت با شاه شجاع مظفری معاصر بوده است ، محمد مظفر حسینی مؤلف تذکره
تپیدنلغتنامه دهخداتپیدن . [ ت َ دَ ] (مص ). طپیدن . به طای حطی نوشتن رسم متأخرین است . (غیاث اللغات ). معرب آن طبیدن باشد با بای ابجد. (برهان ). بیقراری و اضطراب نمودن . (برهان
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن خصیب بن عبدالحمیدبن ضحاک القاسمی الجرجانی . خوندمیر در دستورالوزرا (صص 71 - 72) آرد که : چون منتصر بر سریر خلافت نشست منصب وزارت را ب
منازعلغتنامه دهخدامنازع . [ م ُ زِ ] (ع ص ) باکسی در چیزی واکوشنده . (غیاث ) (آنندراج ). خصومت کننده . کشنده کسی را برای خصومت و خصم . مقابل و آنکه با دیگری ستیزه می کند. ستیهنده
ترددلغتنامه دهخداتردد. [ ت َ رَدْ دُ ] (ع مص ) شد و آمد کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ). آمد و شد کردن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (ناظم الاطباء) (ا