اضبلغتنامه دهخدااضب . [ اَ ض َب ب ] (ع ص ) شتر بیمارسینه یا بیمارسپل . مؤنث : ضَبّاء. ج ، ضُب ّ. (منتهی الارب ) (آنندراج ). آن اشتر که سول وی درد کند. (تاج المصادر بیهقی ). اش
اضبلغتنامه دهخدااضب . [ اَ ض ُب ب ] (ع اِ) ج ِ ضَب ّ. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به ضب شود.
اضباءلغتنامه دهخدااضباء. [ اِ ] (ع اِ) لیث گوید: اضباء؛ آوای عوعو سگ هنگام زوزه کردن است . و ابومنصور گوید: کلمه تصحیف و خطاست و صواب اصیاء است (از:صَأی ̍ یَصْأی ̍ و هو الصَّئی
اضباءلغتنامه دهخدااضباء. [ اِ ] (ع مص ) اضباء چیزی ؛ پوشاندن آن . کتمان آن . (از اقرب الموارد). پنهان داشتن چیزی . پنهان کردن چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اضباء بق
اضبابلغتنامه دهخدااضباب .[ اِ ] (ع مص ) اضباب زمین ؛ پرسوسمار شدن آن . (از اقرب الموارد). سوسمارناک گردیدن زمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیارسوسمار شدن جای . (تاج المصاد
اضباءلغتنامه دهخدااضباء. [ اِ ] (ع اِ) لیث گوید: اضباء؛ آوای عوعو سگ هنگام زوزه کردن است . و ابومنصور گوید: کلمه تصحیف و خطاست و صواب اصیاء است (از:صَأی ̍ یَصْأی ̍ و هو الصَّئی
اضباءلغتنامه دهخدااضباء. [ اِ ] (ع مص ) اضباء چیزی ؛ پوشاندن آن . کتمان آن . (از اقرب الموارد). پنهان داشتن چیزی . پنهان کردن چیزی . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || اضباء بق
اضبابلغتنامه دهخدااضباب .[ اِ ] (ع مص ) اضباب زمین ؛ پرسوسمار شدن آن . (از اقرب الموارد). سوسمارناک گردیدن زمین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بسیارسوسمار شدن جای . (تاج المصاد