اصیافلغتنامه دهخدااصیاف .[ اَص ْ ] (ع اِ) ج ِ صیف ، تابستان و گرما یا ایام بعد ربیع. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به صیف شود.
اسیافلغتنامه دهخدااسیاف . [ اَس ْ ] (ع اِ) ج ِ سیف .شمشیرها : بقایای اسیاف در مخارم شعاف راه خلاص و طریق نجات طلبیدند. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1273 ص 195، تطبیق با نسخه ٔ خطی متعل
اخیافلغتنامه دهخدااخیاف . [ اَخ ْ ] (ع ص ، اِ) مختلفان : هم اخیاف ٌ.- اخوه ٔ اخیاف ؛ برادران که مادر آنها یک باشد و پدر آنها مختلف . برادران مادری .- اولاد اخیاف ، بنواخیاف ؛ ب
اخیافلغتنامه دهخدااخیاف . [ اِخ ْ ] (ع مص ) اخافه . آمدن بخیف منی و فروکش شدن در آن . (منتهی الارب ).
اخیافیلغتنامه دهخدااخیافی . [ اَخ ْ ] (ص نسبی ) برادرانی که پدرهر یکی جدا و مادر واحد باشد. (از کنز). و علاتی برادرانی که مادر هر یکی علیحده و پدر واحد باشد و اعیانی آنکه در مادر
اریافلغتنامه دهخدااریاف . [ اَرْ ] (ع اِ) ج ِ ریف . (منتهی الارب ) (دهار). سبزه ها. زمینهای با کشت و علف . (منتهی الارب ).
صیفلغتنامه دهخداصیف . [ ص َ ] (ع اِ) تابستان . گرما یا ایام بعد ربیع. ج ، اَصیاف . (منتهی الارب ). تابستان . (دهار). موسم تابستان بمعنی ایام گرما. (غیاث اللغات ). تابستان . (تر