اصول حسابداری: روش تعهدیفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی سابداری: روش تعهدی، نقدی، تداوم فعالیت، اهمیت، احتیاط دفترداریدوبل
اصوللغتنامه دهخدااصول . [ اُ ] (ع اِ) ج ِ اصل . اساسها و بیخ و بن ها. (فرهنگ نظام ). اصلها. جمع اصل که بمعنی بیخ است . (آنندراج ) (غیاث ). ریشه ها، و اصول و فروع ؛ ریشه ها و شاخ
دفتر حسابداریفرهنگ فارسی طیفیمقوله: مناسبات ملکی سابداری، دفاتر قانونی، دفاترپلمبه، دفتر کل، دفتر روزنامه مدارکحسابداری▼ سیستم حسابداری، روش حسابداری، نرمافزار، اصول حسابداری▼ چرتکه، ماشین
سود حسابداریaccounting profitواژههای مصوب فرهنگستانمجموع خالص درآمدهای شرکت که براساس اصول پذیرفتهشدة حسابداری محاسبه میشود و شامل هزینههای آشکار (نقدی) کسبوکار، مانند هزینههای عملیاتی و بهره و مالیات و همچ
حسابلغتنامه دهخداحساب . [ ح ِ ] (ع مص ، اِ) شمار. (مهذب الاسماء). شماره . شمردن . (تاج المصادر بیهقی ). بشمردن . شمر. شماره کردن . (دهار) (ترجمان عادل ). با کسی شمار کردن . تتوی