اصل برهمنهیsuperposition principleواژههای مصوب فرهنگستاناصلی که براساس آن اگر چند موج در محیطی منتشر شوند، جابهجایی کل محیط در هر نقطه با حاصلِجمع جابهجاییهای ایجادشده توسط هر موج در آن نقطه برابر است
اصلدیکشنری فارسی به عربیاجهاد , استهلال , اصيل , ام , بديهية , تاليف , جرثومة , جزر , جزع , حقيقي , راديکالي , عنصر , مبدا , نقطة
اصلدیکشنری فارسی به انگلیسیauthentic, base, basis, birth, canon, core, crux, derivation, font, genesis, germ, parent, heart, radical, true, matrix, meat, origin, original, postulate, prin