اصعارلغتنامه دهخدااصعار. [ اِ ] (ع مص ) کژ کردن رخسار از کبر و نخوت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). اصعار خدّ؛کج کردن یا برگرداندن آنرا از نگریستن بمردم برای خوار شمر
اسعارلغتنامه دهخدااسعار. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ سِعْر. قیمت ها. نرخها : اسعار اشعار در بازار مروت ایشان [ آل فریغون ] رواج یافته . (ترجمه ٔ تاریخ یمینی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ص 2
اسعارلغتنامه دهخدااسعار. [ اِ ] (ع مص ) نرخ نهادن . || برافروختن آتش . || برانگیختن جنگ . || بدی رسانیدن کسی را. (منتهی الارب ).
اثعارلغتنامه دهخدااثعار. [ اِث ْ ث ِ ] (ع مص ) تجسس اخبار کردن به دروغ . (منتهی الارب ): اِثّعر الرجل ؛ تَجسّس الاخبار بالکذب .
اصراردیکشنری عربی به فارسیسرسخت , يکدنده , لجوج , سخت , ترشرو , اصرار , پافشاري , سخت دلي , لجاجت , سختي , سفتي , چسبندگي , سرسختي
اعصاردیکشنری عربی به فارسیطوفان موسمي , بادتند وشديد , گردباد , تندباد , طوفان , اجتماع , توفان سخت درياي چين
اصراردیکشنری عربی به فارسیسرسخت , يکدنده , لجوج , سخت , ترشرو , اصرار , پافشاري , سخت دلي , لجاجت , سختي , سفتي , چسبندگي , سرسختي