اصطکاکلغتنامه دهخدااصطکاک . [ اِ طِ ] (ع مص ) زانو بر زانو زدن از سستی و ناتوانی در رفتن .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اصطکاک دو زانو و دو عُرْقوب کسی ؛ مضطرب شدن آنها و خوردن ی
استکاکلغتنامه دهخدااستکاک . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) انبوه شدن گیاه و پیچیدن و بهم درشدن آن . (منتهی الارب ). بهم درپیچیده شدن گیاه . بهم درشدن مرغزار: استک النبت . (منتهی الارب ). || ک