اصطبلغتنامه دهخدااصطب . [ اَ طُب ب ] (معرب ، اِ) باقیمانده ٔ نسوج کتان و کنف و مشاقةالاصطب . (از دزی ج 1 ص 26). و رجوع به اشتب و اصطبة شود.
اصطبةلغتنامه دهخدااصطبة. [ اُ طُب ْ ب َ ] (معرب ، اِ) چیزی که از کتان بیفتد. (منتهی الارب ). مأخوذ از یونانی . (ناظم الاطباء). مشاقةالکتان ، مانند اسطبه . (از اقرب الموارد) (قطر
اصطبابلغتنامه دهخدااصطباب . [ اِ طِ ] (ع مص )ریخته شدن . (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). تصبب . انصباب . (اقرب الموارد). || اصطباب آب ؛ نوشیدن باقی م
اصطباحلغتنامه دهخدااصطباح . [ اِطِ ] (ع مص ) صبوحی کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). صبوح آشامیدن . (از قطر المحیط). صبوح نوشیدن . حریری گوید: و هل یجوز اصطباحی من