اصرم بن حمیدلغتنامه دهخدااصرم بن حمید. [ اَ رَ م ِ ن ِ ح َ ] (اِخ ) از شاعران عرب بود و در عقدالفرید این ابیات از وی نقل شده است :رشحت حمدی حتی اننی رجل کلی بکل ثناء فیک مُشتغل خولت شکر
اصرم بن سیفلغتنامه دهخدااصرم بن سیف . [ اَ رَ م ِ ن ِ س َ ] (اِخ ) صاحب تاریخ سیستان ذیل عنوان نشستن عمرو لیث به امیری ، آرد: ابوطلحه منصوربن [ مسلم و ] محمدبن زیدویه هر دو بنزدیک عمرو
اصرم بن عوفلغتنامه دهخدااصرم بن عوف . [ اَ رَ م ِ ن ِ ع َ ] (اِخ ) از قبیله ٔ قسر و معاصر جریر بود و نسب وی را صاحب بلوغ الارب چنین آورده است : اصرم بن عوف بن عویف بن مالک بن ذبیان بن
اصرمانلغتنامه دهخدااصرمان . [ اَ رَ ] (ع اِ) اصرمانی . ورکاک و زاغ . (منتهی الارب ). صُرَد وغراب . (قطر المحیط) (اقرب الموارد) (تاج العروس ). || شب و روز. (منتهی الارب ) (آنندراج
اصرملغتنامه دهخدااصرم . [ اَ رَ ] (اِخ ) ابن عبدالحمید یا اصرم بن حمید. از شاعران عرب معاصر هارون الرشید بود که در سال 170 هَ . ق . از طرف هارون به حکومت سیستان تعیین گردید. و ص
دمشقلغتنامه دهخدادمشق . [ دِ م َ / م ِ ] (اِخ ) دمشق یا دمشق الشام یا به اختصار شام ، پایتخت و بزرگترین شهر سوریه است با 408774 تن جمعیت . تاریخ بنای دمشق معلوم نیست . بر طبق کا
کلاعیلغتنامه دهخداکلاعی . [ ک َ عی ی ] (اِخ ) سلیمان بن موسی بن سالم بن حسان حمیدی ، مکنی به ابوالربیع. از محدثان اندلس و از بلغای عصر خود و از مردم بلنسیه و در انشاء یگانه بود.
قاشانی اصملغتنامه دهخداقاشانی اصم . [ اَ ص َم م ] (اِخ ) ابراهیم بن فرة اسدی . از قدماست . وی به سال 210 هَ . ق . وفات یافت . از ثوری روایت کند و از وی ابراهیم بن ایوب و محمدبن حمید و
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن میمون التمیمی الموصلی . مکنی به ابی محمد، و هرگاه که رشید استخفاف او خواستی وی را با کنیت ابوصفوان خواندی . مقام او در علم و