26 فرهنگ

2633 مدخل


اصرار

'esrār

ابرام و پافشاری کردن در کاری؛ پیوسته دنبال کاری رفتن؛ در امری پایداری کردن؛ ایستادگی و ثبات بر کاری.
⟨ اصرار ورزیدن: (مصدر لازم) اصرار کردن؛ اصرار داشتن؛ ایستادگی و پافشاری کردن در امری.

پافشاری، پاپیچ

ابرام، الحاح، انهماک، پافشاری، پیله، تاکید، سماجت، مداومت

assertiveness, importunity, insistence, persistence, pertinacity, protestation, urgency