اصحاب نظاملغتنامه دهخدااصحاب نظام . [ اَ ب ِ ن َظْ ظا ] (اِخ ) اصحاب ابراهیم بن سیار نظام . گروهی که از عقاید ابراهیم مزبور پیروی میکردند. رجوع به نظامیه و ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه
اصحابلغتنامه دهخدااصحاب . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صاحب . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 63) (دهار). ج ِ صَحْب است و صحب ج ِ صاحب . و ج ِ اصحاب ، اصاحیب است . (از منتهی الارب ). و این جمع
اصحابلغتنامه دهخدااصحاب . [ اِ ] (ع مص ) یار کردن .(ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). همراه کردن . || صاحب یار و مصاحب شدن . (منتهی الارب ). خداوند یار و
اصحاب فضل حدثیلغتنامه دهخدااصحاب فضل حدثی . [ اَ ب ِ ف َ ل ِ ح َ دَ] (اِخ ) پیروان فضل بن حدثی که دسته ای از معتزله بودند، و فضل ، خود از اصحاب ابراهیم نظام بود. رجوع به ملل و نحل شهرستان
حدیثیةلغتنامه دهخداحدیثیة. [ ح َ ثی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از معتزله اصحاب فضل حدیثی که از اصحاب نظام بود. و ایشان مانند حائطیه هستند و هر دو در پیغمبر طعن میکردند که چرا چندین زوجه
جاحظلغتنامه دهخداجاحظ. [ ح ِ ] (اِخ ) عمروبن بحربن محبوب بن فزارة الکنانی البصری ، مکنی به ابوعثمان و معروف به جاحظ. رئیس فرقه ٔ معروف جاحظیه از فرقه های معتزله . وی در حدود سنه
نظامیلغتنامه دهخدانظامی . [ ن َظْ ظا ] (ص نسبی ) منسوب است به نظام . عنوان طایفه ای از معتزله که اصحاب ابراهیم نظام معتزلی اند. رجوع به نظام شود.
اصحاب ابراهیم بن سیارلغتنامه دهخدااصحاب ابراهیم بن سیار. [ اَ ب ِ اِ م ِ ن ِ س َی ْ یا ] (اِخ ) نظامیه . پیروان ابراهیم بن سیار نظام بودند که افکار فلسفی را با سخنان معتزله درآمیخت . رجوع به نظا