اصحاب شعیبلغتنامه دهخدااصحاب شعیب . [ اَ ب ِ ش ُ ع َ ] (اِخ ) پیروان شعیب بن محمد بودند. شعیب در آغاز در زمره ٔ عجارده بود و از میمون پیروی میکرد ولی هنگامی که وی رای خود را درباره ٔق
اصحابلغتنامه دهخدااصحاب . [ اَ ] (ع ص ، اِ) ج ِ صاحب . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 63) (دهار). ج ِ صَحْب است و صحب ج ِ صاحب . و ج ِ اصحاب ، اصاحیب است . (از منتهی الارب ). و این جمع
اصحابلغتنامه دهخدااصحاب . [ اِ ] (ع مص ) یار کردن .(ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13) (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). همراه کردن . || صاحب یار و مصاحب شدن . (منتهی الارب ). خداوند یار و
شعیبیةلغتنامه دهخداشعیبیة. [ ش ُ ع َ بی ی َ ] (اِخ ) فرقه ای از خوارج عجارده است از یاران شعیب بن محمدو آنان جز در امر قَدَر در سایر بدعتها با فرقه ٔ میمونیه موافقت دارند. (از کشا
خازمیهلغتنامه دهخداخازمیه . [ زِ می ی َ ] (اِخ ) نام یکی از آئین های اسلامی است . بیشتر عجارده سیستان بدین آئینند و درباره ٔ قدر و استطاعت و خواست خدا بروش اهل سنت رفته اند و گوین
تبوکلغتنامه دهخداتبوک . [ ت َ ] (اِخ ) نام قلعه ای در کنار قلزم که حضرت رسالت (ص ) از کفار گرفتند. (برهان ). حصنی است بر ساحل دریای قلزم . کذا فی عجائب البلدان . (شرفنامه ٔ منیر
اصحاب جازملغتنامه دهخدااصحاب جازم . [ اَ ب ِ زِ ] (اِخ ) پیروان جازم بن علی بودند که از گفته ٔ شعیب درباره ٔ اینکه خدای تعالی خالق اعمال عباد است ، پیروی میکردند. رجوع به جازمیه و ملل
اصحاب ایکهلغتنامه دهخدااصحاب ایکه . [ اَ ب ِاَ ک َ ] (اِخ ) در قرآن کریم آمده است : و ان کان اصحاب الایکة لظالمین (78/15). و ابوالفتوح رازی آرد: و جماعت اصحاب ایکه و بیشه ٔ درختان ، ظ