اصبهانیلغتنامه دهخدااصبهانی . [ اِ ب َ ] (اِخ ) طاهربن عرب بن ابراهیم بن احمد اصبهانی مقری . متوفی بسال 786 هَ . ق . از عالمان دین بود. او راست : قصیدة الطاهریة فی القراآت العشرة.
اصبهانیلغتنامه دهخدااصبهانی . [ اِ ب َ ] (اِخ ) اسماعیل بن عبداﷲبن مسعود عبدی اصبهانی ، مکنی به ابوبشر حافظ متقنی بود. متوفی 267 هَ . ق . او راست : الفواید در حدیث در هشت جزء. (از
اصبهانیلغتنامه دهخدااصبهانی . [ اِ ب َ ] (اِخ ) حافظ ابوجعفر احمدبن مهدی بن رستم اصبهانی . از زاهدان و محدثان بود و بسال 272 هَ . ق . درگذشت . او راست : المسند فی الحدیث . (از اسما
اصبهانیلغتنامه دهخدااصبهانی . [ اِ ب َ ] (اِخ ) حافظ ناصرالدین اسماعیل بن محمدبن فضل بن علی بن احمد قرشی طلحی بستی اصفهانی ، ملقب به قوام السنة. (459 - 535 هَ . ق .) از عالمان دین
اصفهانیلغتنامه دهخدااصفهانی . [ اِ ف َ ] (اِخ ) اسماعیل بن عبداﷲبن مسعود عبدی ... رجوع به اصبهانی شود.
اصفهانیلغتنامه دهخدااصفهانی . [ اِ ف َ ] (اِخ ) اسماعیل بن محمد. رجوع به اسماعیل بن محمدبن فضل تمیمی شود.
اصفهانیلغتنامه دهخدااصفهانی . [ اِ ف َ ] (اِخ ) راغب . رجوع به اصفهانی ابوالقاسم حسین بن محمد... و راغب شود.
اصفهانیلغتنامه دهخدااصفهانی . [ اِ ف َ ] (اِخ ) (دیه ...) یا اصفهان . محلی در حدود ارمنستان و قفقاز بود. حمداﷲ مستوفی ذیل عنوان «در ذکر مسافت طرق »مینویسد: از قراباغ تا دیه هر سه ف
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن سلفه ٔ اصبهانی .مکنی به ابوطاهر.رجوع به سلفی و احمدبن محمدبن ابراهیم بن سلفه ... شود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [اَ م َ ] (اِخ ) ابن حسن بن احمد الاصبهانی الخوزی از مردم خوز محله ای از اصفهان . او از ابونعیم حدیث شنیده و به سال 517 هَ . ق . درگذشته است . (تاج العروس
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن عبداﷲ الزعفرانی الاصبهانی . محمدبن ابراهیم الکنانی از او روایت دارد. ابونعیم اصفهانی گوید: بعض شیوخ ما او را یاد کرده و چیزی بدین نیفز
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ ] (اِخ ) ابن محمد الاصبهانی ، مولی عبداﷲبن جعفر الهاشمی . سلیمان بن احمد از او روایت دارد. ابونعیم بنقل از سلیمان بن احمد بنقل از اسحاق بوسایطی از
اصفهانیلغتنامه دهخدااصفهانی . [ اِ ف َ ] (اِخ ) عبدالوهاب خان اصبهانی شیعی ، ملقب به معتمدالدولة. متوفی بسال 1244 هَ . ق . از شاعران و ادیبان ایران بود. او راست : گنجینه ٔ نشاط بنظ