اشیالغتنامه دهخدااشیا. [ اَش ْ ] (ع اِ) صورتی از اشیاء ج ِ شی ٔ است که در فارسی شاعران همزه ٔ آخر آنرا بضرورت وزن یا قافیه کردن با کلمه های مختوم به الف حذف کنند : مجوی از وحدت
گلآهنwrought iron, fer forgéواژههای مصوب فرهنگستاناشیا و اثاثیۀ فلزی از نوعی آهن نرم که با خمکاری ساخته و تزیین شده باشد
وازنة دگرجاsecondary refuse 2واژههای مصوب فرهنگستاناشیا یا مواد ناخواستهای که از محل استفاده به جای دیگر منتقل شدهاند