اشکسلغتنامه دهخدااشکس . [ اَ ک َ ] (اِخ )یا اشکش یا اشکسن . نام پهلوانی . (لغات شاهنامه ). و صاحب مجمل التواریخ آرد: اندر عهد کیخسرو هم این بزرگان به جای بودند: بیژن گیو... و اش