اشونةلغتنامه دهخدااشونة. [ اُ ن َ ] (اِخ ) (حصن ...) اشوقه . نام شهری به اسپانیا میان استجه و شلبره . (ابن جبیر). قلعه ایست در اندلس از نواحی استجه . (مراصد). و سلفی گوید حصنی اس
اشنهلغتنامه دهخدااشنه . [ اُ ن َ / ن ِ ] (اِ) عطریست سفید که به درخت بلوط و صنوبر می پیچد و بصورت پوست بنج است لیکن عربی است و بفارسی دواله گویند و لهذا ترکیبی که در آن میکنند د
اشوقهلغتنامه دهخدااشوقه . [ اُق َ ] (اِخ ) شهر کوچکی است در اندلس . (مراصد). شهریست به اندلس . (معجم البلدان ). و رجوع به اشونه شود.
استجهلغتنامه دهخدااستجه . [ اَ ت ِ ج َ ] (اِخ ) شهری به اسپانیا. (نخبة الدهردمشقی ص 242). ناحیه ای از اندلس متصل بتوابع ریة، بین قبله و مغرب قرطبه ، بالای نهر غرناطه . (مراصد الا
اسپانیالغتنامه دهخدااسپانیا. [ اِ ] (اِخ ) (در لاتینی هسپریا و هیسپانیا و ایبریا ) اِسپانْی . اسپانیول و در نزدعرب اندلس . قسمت اعظم شبه جزیره ای است در گوشه ٔ جنوب غربی اروپا و آن
اشنهلغتنامه دهخدااشنه . [ اُ ن َ / ن ِ ] (اِ) عطریست سفید که به درخت بلوط و صنوبر می پیچد و بصورت پوست بنج است لیکن عربی است و بفارسی دواله گویند و لهذا ترکیبی که در آن میکنند د