اشهللغتنامه دهخدااشهل . [ اَ هََ ] (اِخ ) ابن اراش ، فرزند انماربن اراش ، از قبیله ٔ نزار در عهد جاهلیت بودو او فرزندان بسیار داشت . و اشهل از بجیله دختر صعب بن سعد عشیرة بود. ر
اشهللغتنامه دهخدااشهل . [ اَ هََ ] (اِخ ) ابن حاتم . از محدثان و روات بود که یزیدبن عمرو از وی روایت کرد و او از موسی بن علی بن رباح لخمی و ابن عون روایت دارد. رجوع به عیون الاخ
اشهللغتنامه دهخدااشهل . [ اَ هََ ] (ع ص ) رجل اشهل ؛ مرد میش چشم . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مرد میش چشم یعنی سیاهی چشم او بکبودی آمیخته باشد. (آنندراج ). آنکه کبودی بسیاهی
اشهلاللغتنامه دهخدااشهلال . [ اِ هَِ ] (ع مص ) میش چشم شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آمیختن کبودی بسیاهی چشم . (از المنجد) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
اشهلیلغتنامه دهخدااشهلی . [ اَ هََ ] (اِخ ) ابراهیم بن اسماعیل بن ابی حبیبه ٔ اشهلی ، مولای بنی عبدالاشهل . از انصار و از مردم مدینه بود. اسانید را زیر و رو میکرد. از داودبن حصین
اشهلیلغتنامه دهخدااشهلی . [ اَ هََ ] (اِخ ) ابوسعد محمدبن سعد انصاری اشهلی . از مردم مدینه بود و در بغداد سکونت داشت و در آن شهر از محمدبن عجلان حدیث کرد و محمدبن عبداﷲ محرمی از
اشهلیلغتنامه دهخدااشهلی . [ اَ هََ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمن محمدبن عثمان بن عبدالرحمن بن زیدبن ثابت بن ضحاک بن خلیفه ٔ اشهلی مدینی . این خلیفه از صحابه ٔ حضرت رسول (ص ) بود.اشهلی در
اشهلیلغتنامه دهخدااشهلی . [ اَ هََ ] (اِخ ) رفاعةبن وقش اشهلی . از صحابه ٔ پیامبر بود و در جنگ احد شهیدشد. (از تاریخ گزیده ص 225). و رجوع به رفاعة شود.
heightدیکشنری انگلیسی به فارسیارتفاع، ارتفاعات، بلندی، آسمان، فراز، رفعت، تکبر، جای مرتفع، در بحبوحه، عرشه، علی
اشهلاللغتنامه دهخدااشهلال . [ اِ هَِ ] (ع مص ) میش چشم شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آمیختن کبودی بسیاهی چشم . (از المنجد) (اقرب الموارد) (قطر المحیط).
اشهلیلغتنامه دهخدااشهلی . [ اَ هََ ] (اِخ ) ابراهیم بن اسماعیل بن ابی حبیبه ٔ اشهلی ، مولای بنی عبدالاشهل . از انصار و از مردم مدینه بود. اسانید را زیر و رو میکرد. از داودبن حصین
اشهلیلغتنامه دهخدااشهلی . [ اَ هََ ] (اِخ ) ابوسعد محمدبن سعد انصاری اشهلی . از مردم مدینه بود و در بغداد سکونت داشت و در آن شهر از محمدبن عجلان حدیث کرد و محمدبن عبداﷲ محرمی از
اشهلیلغتنامه دهخدااشهلی . [ اَ هََ ] (اِخ ) ابوعبدالرحمن محمدبن عثمان بن عبدالرحمن بن زیدبن ثابت بن ضحاک بن خلیفه ٔ اشهلی مدینی . این خلیفه از صحابه ٔ حضرت رسول (ص ) بود.اشهلی در
اشهلیلغتنامه دهخدااشهلی . [ اَ هََ ] (اِخ ) رفاعةبن وقش اشهلی . از صحابه ٔ پیامبر بود و در جنگ احد شهیدشد. (از تاریخ گزیده ص 225). و رجوع به رفاعة شود.