اشناذجردیلغتنامه دهخدااشناذجردی . [ اَ ج ِ ] (اِخ ) ابوالعباس احمدبن حسن بن محمدبن علی اشناذجردی منسوب به اشناذجرد است . (از معجم البلدان ). رجوع به اشناذجرد شود.
اشناذجردلغتنامه دهخدااشناذجرد. [ اَ ج ِ ] (اِخ ) قریه ای است در نهاوند. (مراصد الاطلاع ). قریه ای است .... سلفی ابوالعباس احمدبن حسن بن محمدبن علی اشناذجردی بدان منسوب است .... و گف
اشناذجردلغتنامه دهخدااشناذجرد. [ اَ ج ِ ] (اِخ ) قریه ای است در نهاوند. (مراصد الاطلاع ). قریه ای است .... سلفی ابوالعباس احمدبن حسن بن محمدبن علی اشناذجردی بدان منسوب است .... و گف
جردلغتنامه دهخداجرد. [ ج ِ ] (اِ) سخترویی و خیرگی . (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی ). || (پسوند) معرب یا صورتی دیگر از گرد که مزید مؤخر امکنه قرارمیگیرد و به معنی قلعه و حصار و شه