اشمئزازلغتنامه دهخدااشمئزاز. [ اِ م ِ ءْ ] (ع مص ) منقبض و گرفته شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اشمئزاز از چیزی ؛ منقبض شدن و رمیدن از چیزی بسبب ناخوش داشتن آن . (از المنجد).
اشمئزازفرهنگ انتشارات معین(اِ مِ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بیزاری ، نفرت داشتن . 2 - (اِمص .) اکراه ، نفرت .
اشمئزازفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهمکروه و ناخوش داشتن چیزی؛ بیزاری و نفرت داشتن از چیزی؛ نفرت؛ بیزاری؛ رمیدگی.
ارمهزازلغتنامه دهخداارمهزاز. [ اِ م ِ ] (ع مص ) دادن چیزی : هو لایَرْمَهِزﱡ بشی ٔ؛ او نمیدهد چیزی را. (منتهی الارب ).