اشدیةلغتنامه دهخدااشدیة. [ اَ ش َدْ دی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) شدیدتر بودن . سخت تر بودن . بیشتر بودن : و تفاوت النوریة لیست الا بالاشدیة و الکمال . (حکمة الاشراق ص 168).
handyدیکشنری انگلیسی به فارسیمفید است، دستی، سودمند، دم دستی، قابل استفاده، مقتدر، ماهر، سریع، بسهولت قابل استفاده، سهل الاستعمال، اماده، روان، بادست انجام شده، موجود، چابک، چالاک، استاد در
اشدیةلغتنامه دهخدااشدیة. [ اَ ش َدْ دی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) شدیدتر بودن . سخت تر بودن . بیشتر بودن : و تفاوت النوریة لیست الا بالاشدیة و الکمال . (حکمة الاشراق ص 168).
اشداءلغتنامه دهخدااشداء. [ اِ ] (ع مص ) در فن سرود ماهر شدن . یقال : اشدی فلان ؛ اذا صار ناخماً مجیداً. (منتهی الارب ).
چرکسستانلغتنامه دهخداچرکسستان . [ چ َ ک َ س ِس ْ ] (اِخ ) ناحیه ٔ بزرگی از بلاد قفقاز است و در قسمت غربی سلسله ٔ جبال قفقاز و دامنه های شمالی آن قرار دارد و مجرای رودخانه های قوبان
برهانلغتنامه دهخدابرهان . [ ب ُ ] (ع اِ) حجت و بیان واضح . (منتهی الارب ). حجت روشن . (دهار). حجت . (اقرب الموارد). دلیل قاطع، و فرق در میان برهان و دلیل آنست که دلیل عام است و ب