ادلسبرگلغتنامه دهخداادلسبرگ . [ اَ دِ ب ِ ] (اِخ ) پستومیا گروت . شهری است از ایطالی در 12میلی شمال شرقی تریست ، دارای 4000 سکنه و غارهای مشهور و دریاچه ها و معادن زیبق و ذغال سنگ
اشلسویگلغتنامه دهخدااشلسویگ . [ اِ ل ِس ْ ] (اِخ ) یا اسلسویگ . یکی از ایالات قدیم دانمارک بود و از 1864 تا 1920 م . این ناحیه با هولشتاین یکی از استانهای پروس بشمار میرفت و بنام ا
اندلسیلغتنامه دهخدااندلسی . [ اَ دُ / دَ ل ُ ] (ص نسبی ) منسوب به اندلس . رجوع به اندلس شود. || قسمی از خطوط اسلامی . (یادداشت مؤلف ). || (اِخ ) احمدبن محمدبن دراج اندلسی شاعر بو
اندلسیونلغتنامه دهخدااندلسیون . [ اَ دُ / دَ ل ُ سی یو ] (ص نسبی ) اندلسی ها:الخلفاء الاندلسیون ، خلیفه های اموی اندلس . (از نقودالعربیه ص 131). رجوع به اندلس و امویان اندلس شود.
اندلسلغتنامه دهخدااندلس . [ اَ دُ ل ُ / اَ دَ ل ُ ] (اِخ ) ناحیه ای است مشرق وی حدود رومست و جنوب وی خلیج دریای رومست و مغرب وی دریای اقیانوس مغربیست و شمال وی هم ناحیت رومست و ا
hangsدیکشنری انگلیسی به فارسیآویزان است، تعلیق، طرزاویختن، مفهوم، تمایل، چسبیدن به، اویختن، اویزان کردن، طناب انداختن، بدار اویختن، متکی شدن بر، اویزان بودن، بدار اویخته شدن، معلق کردن، فرو
سیبویهلغتنامه دهخداسیبویه . [ ب ِ وَی ْه ْ / بوی َ ] (اِخ ) عمروبن عثمان بن قنبر مولی بنی الحارث بن کعب بن عمربن وعلةبن خالدبن مالک بن أدد، مکنی به ابوبشر یا ابوالحسن . ایرانی و