أَدْلَىٰفرهنگ واژگان قرآندلو (نوعی سطل )را از چاه بیرون کشید (راغب در مفردات گفته : ورود در اصل لغت به معناي آب طلب کردن بوده و بعدها در غير آن هم استعمال شده . و در معناي دلو گفته : د
hangدیکشنری انگلیسی به فارسیآویزان شدن، تعلیق، طرزاویختن، مفهوم، تمایل، چسبیدن به، اویختن، اویزان کردن، طناب انداختن، بدار اویختن، متکی شدن بر، اویزان بودن، بدار اویخته شدن، معلق کردن، فرو
hang-upدیکشنری انگلیسی به فارسیآویزان کردن، ماندن، در حال معلق ماندن، زنگ زدن، به صحبت تلفنی خاتمه دادن
سیبویهلغتنامه دهخداسیبویه . [ ب ِ وَی ْه ْ / بوی َ ] (اِخ ) عمروبن عثمان بن قنبر مولی بنی الحارث بن کعب بن عمربن وعلةبن خالدبن مالک بن أدد، مکنی به ابوبشر یا ابوالحسن . ایرانی و