لغتنامه دهخدا
اشدف .[ اَ دَ ] (ع ص ) دشوار و سخت و تنگ روزی . (منتهی الارب ). اعسر. (اقرب الموارد). رجوع به اعسر شود. || اسب مائل به یک جانب از تعب و مشقت . (منتهی الارب ). الفرس المائل فی احد شقیه بغیاً. (اقرب الموارد)؛ یعنی اسب که در دویدن به افراط به یکی از دو سوی مایل و کج شود، چه شق ب