اشخیص سیاهلغتنامه دهخدااشخیص سیاه . [اِ ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) مالس . رجوع به اشخیص و اشخیص ابیض تذکره ٔ داود ضریر انطاکی و ص 48 شود.
اشخیصلغتنامه دهخدااشخیص . [ اِ ] (اِ) بعضی گوینداین لغت یونانی است بمعنی درخت کرمدانه و آن نوعی از ماذریون باشد. خوردن آن با شراب گزندگی جانوران رانافع است و آنرا بعربی شوکةالعلک
اشخیص سفیدلغتنامه دهخدااشخیص سفید. [ اِ ص ِ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) صاحب مقالات اشخیص را که همان خمالاون است ، به دو گونه تقسیم کرده است : لوقس و مالس یعنی ابیض و اسود. (ا
اشخیص ابیضلغتنامه دهخدااشخیص ابیض . [ اِ ص ِ اَب ْ ی َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اشخیص سفید شود.
اشخیص اسودلغتنامه دهخدااشخیص اسود. [ اِ ص ِ اَس ْ وَ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اشخیص سیاه شود.
اشخیص اسودلغتنامه دهخدااشخیص اسود. [ اِ ص ِ اَس ْ وَ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به اشخیص سیاه شود.
مازریونلغتنامه دهخدامازریون . [ زَ ] (اِ) دارویی است برای استسقای زقی ، مجرب است . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ، یادداشت به خط مرحوم دهخدا). دوایی است مجرب از برای دفع استسقا و آن
ادادالغتنامه دهخداادادا. [ اَدْ دا ] (اِ) اداد. بلغت بربری اشخیص است که اسدالارض عبارت از او باشد. (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). بلغت بربری نوعی از مازریون است و آن سفید و سیاه میباشد، س
اشخیصلغتنامه دهخدااشخیص . [ اِ ] (اِ) بعضی گوینداین لغت یونانی است بمعنی درخت کرمدانه و آن نوعی از ماذریون باشد. خوردن آن با شراب گزندگی جانوران رانافع است و آنرا بعربی شوکةالعلک
اسدالارضلغتنامه دهخدااسدالارض . [ اَ س َ دُل ْ اَ ] (ع اِ مرکب ) دزی اسدالارض را با دافنه الئیدس (مازریون ) تطبیق کرده . (دزی ج 1 ص 21). ابن البیطار گوید: جماعتی از تراجمه ٔ مفسرین