تحوسلغتنامه دهخداتحوس . [ ت َ ح َوْ وُ ] (ع مص ) دلیری نمودن .(منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تشجع. (اقرب الموارد) (قطر المحیط): فجعل رجل منهم یتحوس فی کلامه ؛ ای یتشج
اعتکافلغتنامه دهخدااعتکاف . [ اِ ت ِ ] (ع مص )انتظار چیزی کشیدن . (ناظم الاطباء). انتظار چیزی کردن . (منتهی الارب ). || خود را بازداشتن و گوشه نشین شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاط
شاذلیهلغتنامه دهخداشاذلیه . [ ذِ لی ی َ ] (اِخ ) (در افریقا بضم ذال تلفظ میشود) و آن نام فرقه ای از صوفیه است . پیشوای این فرقه ابوالحسن علی بن عبداﷲ الشاذلی ملقب به تاج الدین و ت
ثالسلغتنامه دهخداثالس . [ ل ِ ] (اِخ ) ملطی . نخستین فیلسوف یونان که فحص علل اشیاء در طبیعت کرد و از انتساب آن بغیب چنانکه تا آن روز عادت رفته بود چشم پوشید. او موضوع علل طبیعی
عربستانلغتنامه دهخداعربستان . [ ع َ رَ ب ِ ] (اِخ ) عربستان شبه جزیره ای است که از طرف جنوب به خلیج عدن و تنگه ٔ باب المندب و اقیانوس هند و دریای عمان و از مغرب به دریای سرخ (قلزم