اشترکردلغتنامه دهخدااشترکرد. [ اُ ت ُ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان هندیجان بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز، در 8 هزارگزی باختری ایذه . کوهستانی ، معتدل ، دارای 55 تن سکنه . آب آن از چشمه .
تبطینلغتنامه دهخداتبطین . [ ت َ ] (ع مص ) جامه را آستر کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار) (آنندراج ). لباس را آسترکردن . (فرهنگ نظام ): تبطین ثوب ؛ آستر کردن جامه را.(از اقرب الم
اشترگراملغتنامه دهخدااشترگرام . [ ] (اِخ ) قصبه ای نزدیک کابل بوده است که درکتب مختلف بچند صورت ذیل آمده است : ابرام . اسرام . اشترگرام . اشترکرام . رجوع به تاریخ شاهی ص 330 شود.
شترکرهلغتنامه دهخداشترکره . [ ش ُ ت ُ ک ُرْ رَ / رِ ] (اِ مرکب ) بچه ٔ شتر. (آنندراج ). شتربچه . (ناظم الاطباء). کره ٔ شتر. صقب . (منتهی الارب ). رجوع به اشترکره شود : شترکره با م
زرلغتنامه دهخدازر. [ زَ / زَرر ] (اِ) طلا را گویند، و آن را به عربی ذهب خوانند. (برهان ) (از شرفنامه ٔ منیری ). اکثر بمعنی طلا و ذهب آید. (غیاث اللغات ). فلزی است زرد و گرانبه