اشتراءلغتنامه دهخدااشتراء. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) خریدن . (منتهی الارب ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13) (آنندراج ). مالک شدن چیزی را. (زوزنی ). || فروختن . (منتهی ا
ﭐشْتَرَاهُفرهنگ واژگان قرآناورا خريد (کلمه اشتراء که مصدر فعل يشترون است به معناي خریدن و کلمه شراء به معناي فروختن است . البته اگربعد از هرکدام حرف اضافه "ب" بیاید معنایش برعکس می شود)
ﭐشْتَرَوْاْ بِـفرهنگ واژگان قرآنفروختند (کلمه اشتراء که مصدر فعل يشترون است به معناي خریدن و کلمه شراء به معناي فروختن است . البته اگربعد از هرکدام حرف اضافه "ب" بیاید معنایش برعکس می شود)
شَرَوْهُفرهنگ واژگان قرآناو را فروختند (کلمه اشتراء که مصدر فعل يشترون است به معناي خریدن و کلمه شراء به معناي فروختن است . البته اگربعد از هرکدام حرف اضافه "ب" بیاید معنایش برعکس می شو
يَشْتَرُواْ بـِفرهنگ واژگان قرآنکه بفروشند(کلمه اشتراء که مصدر فعل يشترون است به معناي خريدن و کلمه شراء به معناي فروختن است . البته اگربعد از هرکدام حرف اضافه "ب" بيايد معنايش برعکس مي شود)
يَشْتَرُونَفرهنگ واژگان قرآنمي خرند(کلمه اشتراء که مصدر فعل يشترون است به معناي خريدن و کلمه شراء به معناي فروختن است . البته اگربعد از هرکدام حرف اضافه "ب" بيايد معنايش برعکس مي شود)