اشانتیونفرهنگ انتشارات معین(اِ) [ فر. ] (اِ.) نمونه ای معمولا کوچک و مجانی از کالا که برای تبلیغ عرضه می شود، نمونه (فره ).
اشانتیونفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. نمونۀ رایگان کالا که به منظور تبلیغ به مشتری عرضه میشود.۲. [عامیانه، مجاز] مقدار کمی از چیزی.
اشانتیلغتنامه دهخدااشانتی . [ اَ ] (اِخ ) مملکتی در بلاد گینه در سواحل افریقای غربی که حدود آن محقق نیست . گویند که بلاد این ناحیت مقابل ساحل طلا و بین 5 و 10 درجه ٔ عرض شمالی و 1
اشغانیونلغتنامه دهخدااشغانیون . [ اَ نی یو ] (اِخ ) ج ِ اشغانی (در حالت رفع). معرب اشکانیان . رجوع به اشکانیان و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2568 و 2567 و 2550 شود.
اشکانیونلغتنامه دهخدااشکانیون . [ اَ نی یو ] (اِخ ) ج ِ اشکانی (در حالت رفع). رجوع به اشکانیان و تاریخ ایران باستان ج 3 ص 2548 و 2557 شود.
مقدار کمفرهنگ فارسی طیفیمقوله: کمیت ر کم، کمی، مقدار محدود خلاصه، منتخب پشیز، چیز جزیی، چیز سبک یک ذره، یک گاز، یک لقمه، یک مثقال، یک غاز، سرِناخن، یک پشتِ ناخن، اپسیلون، جزء مثقال، نخ
موادفرهنگ فارسی طیفیمقوله: اختیار آتی مواد، مواد اولیه، منابع، عوامل، وسیله کالا، اجناس، مصالح، ارقام، اقلام مواد غذایی، آذوقه، خواربار، ارزاق، غذا، دانه، علوفه، غذای حیوانات مواد
اشانتیلغتنامه دهخدااشانتی . [ اَ ] (اِخ ) مملکتی در بلاد گینه در سواحل افریقای غربی که حدود آن محقق نیست . گویند که بلاد این ناحیت مقابل ساحل طلا و بین 5 و 10 درجه ٔ عرض شمالی و 1