ام .اسفرهنگ انتشارات معین(اِ اِ) [ انگ . ]M.S (اِ.) بیماری عصبی پیش رونده ای که به تدریج باعث ضعف ، اختلال های حسی و حرکتی ، و اختلال در بینایی و گفتار می شود.
اسآملغتنامه دهخدااسآم . [ اِس ْ ] (ع مص ) بستوه آوردن . (زوزنی ). بستوه آوردن کسی را. (از منتهی الارب ).
آساملغتنامه دهخداآسام . (اِ) مقلوب آماس . (انجمن آرای ناصری ). و ظاهراً آسام اصل سام است نه مقلوب آماس : السرسام فارسیة، السَّر هو الرأس و السام هو الورم . البرسام ، البر هو ال
پیزفرهنگ فارسی عمید / قربانزادهواحد اندازهگیری فشار در سلسلۀ ام.تی.اس. (MTS) که معادل ۱۰۰۰۰ باری است.
استنلغتنامه دهخدااستن . [ اِ ت ِ ] (اِ) (اصطلاح فیزیک ) واحد قوه ایست در سلسله ٔ ام . ت . اِس . و آن قوه ایست که چون بر جرم یک تن وارد آید آنرا دارای واحد شتاب این سلسله کند.
آردلغتنامه دهخداآرد. (اِ) نرمه و آس کرده یا نرم کوفته ٔ حبوب چون جو و گندم و برنج و نخود و باقلا. دقیق . طحین . طحن . آس . پِسْت . لوکه : گیا همچو دانه ست و ما آرد اوچو بندیشی
تصلب پراکندهmultiple sclerosis, M.S.واژههای مصوب فرهنگستاننوعی اختلال خودایمنی که مشخصۀ آن کژنههای پراکندۀ آسیبدیده در غلافهای میلین رشتههای عصبی مغز و طناب نخاعی است متـ . ام. اس.
امهات مطالبلغتنامه دهخداامهات مطالب . [ اُم ْ م َ ت ِ م َ ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) اهل استدلال در تحقیق و شناسایی اشیاء سه نوع پرسش بکار می برند: 1 - مطلب ما، یعنی سؤال بوسیله ٔ