اسکیزندهلغتنامه دهخدااسکیزنده . [ اِ زَ دَ / دِ ] (نف ) نعت فاعلی از اسکیزیدن . سکیزنده . آلیزنده . جفته افکن .
جفتک اندازلغتنامه دهخداجفتک انداز. [ ج ُ ت َ اَ ] (نف مرکب ) جفتک اندازنده . جفته اندازنده . جفته افکن . اسکیزنده . آلیزنده . رکال . رجوع به اسکیزنده و آلیزنده و جفتک شود. || در تداول
schismsدیکشنری انگلیسی به فارسیاسکیزن ها، تفرقه، شقاق، اختلاف، جدایی، انفصال، ایجاد جدایی، اختلاف و تفرقه در کلیسا